این ویدیو، حرفهای مَردیست که بیش از هرکس، برای مَردمانِ ایران، خاطره ساخت.
فایل ویدیو
یادداشتی از حسین لامعی
.
یک- این ویدیو، حرفهای مَردیست که بیش از هرکس، برای مَردمانِ ایران، خاطره ساخت. از «ساعتِ خوش» و «جُنگِ ۷۷»، تا «پاورچین» و «ببخشید شما»... و از «شبهای برره» و «باغ مظفّر»، تا «مَرد هزار چهره » و «مَرد دو هزار چهره»... و ایضا؛ آثار ماندگاری همچون «قهوه تلخ»، و «هیولا»... مَردی که در این ۳۰ سال، آثارش، از همه این تازهواردانِ فِیک پُرادّعای متّصل، اما معترض(!) به مراتب «تندتر» بود؛ اما هیچگاه، ژست و فیگورِ اعتراضیِ آن نوکیسهگان را نگرفت... و در مملکتی که سینماگران بزرگ و برجستهاش، «کمدیسازی» را، امری سطح پایین، و دور از شان خود دانستند؛ او، هنرمندِ برجستهای بود که هیچگاه، کمدیسازی را، دونِ شان خود ندید... هنرمندی که تمام نگاهِ جدّی و تلخش، در کمدی، به ثبت و تثبیت رفت. مَردی که ۳۰ سال، ما را خنداند؛ و ۳۰ سال، ما را گِریاند؛ و ۳۰ سال، ما را به فکر بُرد... مَردی که بینقص نبود و نیست؛ ضعفهای کوچک و بزرگِ خودش را داشت و دارد؛ اما، اگر نبود، لیست کمدیهای ایرانیِ این چند دهه، خالی از هر نوع کمدی «اجتماعی-سیاسی-انتقادی-اعتراضی» بود...
.
دو- از «مهران مدیری» حرف میزنیم؛ از «فیلمساز-بازیگری» که چه دوستش بداریم، چه نه؛ باید معترف شویم که او، از «محبوبترین» هنرمندانِ تاریخِ هنرهای نمایشیِ ایران است. محبوبیتی عظیم، که جنسش، نه اینترنتی و اینستاگرامیست؛ نه ژورنالیستی و مِدیازده... بلکه به معنای واقعی، «محبوبیتِ توده»ایست. یک محبوبیتِ عمیق، ریشهدار و چند ده میلیونی، از قلبِ تهران، تا روستاهای دور... آن هم در دورانی که مابین تودههای مَردم، با اکثریتِ قاطع سلبریتیهای ایران، یک انقطاع و شکافِ مطلق است...
.
سه- ویدیوی بالا؛ مال دورهایست که رضا رشیدپور، مدت کوتاهی، مجریِ «هفت» بود. به پاسخهای مدیری، در این ویدیو؛ دقیق شوید. کلام و لحن و چهرهاش را، به دقت ببینید... او، دروغ نمیگوید. او، ادا درنمیاورد. از کلام و سخنانش، تظاهر نمیرسد. او، رکّ و صادقانه میگوید که در «دورهمی»، مستقیم به قوهقضاییه انتقاد نکرد، زیرا، این اجازه را نداشت؛ به همین روشنی... این حرفها، یا اعترافاتِ صریح؛ بله، پشتش، «ژستِ چریکیِ موجسوارانهی مُدِ روز» نیست؛ اما پشتش، «صداقت» است... صداقت، از جانبِ مردی که ۳۰ سال، تندترین آثار را ساخت؛ اما هیچگاه، ژست و فیگورِ اعتراض نداشت... مَردی که هرچه بود و نبود؛ هیچگاه، تقلّبی نبود. خودش بود... یکی برآمده از میانِ ما، برای ما... https://cinemadailytv.com/vdcd2j096yt09.a2y.html